چلاندن و بوسه کردنت آرزوست....
چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۴۸ ق.ظ
امروز یه سفر ی روزه ب قم داشتم
جاتون خالی
برگشتنی توی اتوبوس واحد برای عزیمت به خونه حجی
یه پسر 6 ساله اینا،با مامانش سوار شدن
آقا نمیدونید تو دل من چ غوغایی بپا شد
اصلن ناجور، از عشق چلوندن و و بوس کردن این بچه
تپل مپل، سفید، خشکل، بعد شیرین ناجورررر
یعنی حسرتی به دلمان ماند به این گندگی
امشب بود ک به عشق توی ی نگاه ایمان آوردیم
اقااااا الانم یادش میفتم دلم میخواد بچلونمش و بوس سفتش کنم ی چی میگم ی چی میشنوید
تمام عشقمو از طریق چشمم فقط ابراز کردم هعی روزگااارررر
- ۹۳/۰۸/۲۸