دختر خونه حجی

روزانه نوشت های یک دختر حجی

دختر خونه حجی

روزانه نوشت های یک دختر حجی

زیارت

چهارشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۲ ب.ظ

سلام

اگه خدا بخواد امروز راهیه کربلام برا ایام اربعین

ایشالا دعا گوی دوستان هستم


حجی استقلالی

پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۰ ب.ظ
حجی استقلالیه هرچند به رو خودش نمیاره اما کاملن مشهوده.
خو منم کمی گرایش قرمز رنگ دارم.
و این شد ک امشب موقع پنالتیای استقلال -ذوب آهن و ذوق کردنای خفیف و زیرپوستیه  من
حجی هی رفت منبر و منو نهی فرمودن از اینکه برا فوتبال بخوام واکنش نشون بدم و گفت زشته دختر و اینا...
ولی مدیونید  ی وخ فکر کنید، چون استقلال اینطوری شده حجی داره اینا را میگه اصللللن و ابدا  بعله

هفته ناگهانی ها

پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۴ ب.ظ

عاقا توجه نمودید این هفته وبلاگا چنتاییشون هی ناگهانی یا بسته شدن یا تغییر جا دادن یا رمز عوض (توپولو آره خودتو میگم دیگه) یا تغییر رویه دادن.

فک کنم ی ویروسه جدیده، از مسافرای ممالک غربی (یکیشونو ک من میدونم اقای ظریف اینان، نیست کارشون اون ور طولانی شد) منتقل شده اینور.

شایدم همه ب راه راست هدایت شدن رفتن سر خونه زندگیشون و این مظاهر غربیو رها کردن.


ب همین مناسبت، این هفته را اسمشو گذاشتم هفته ناگهانی ها و اینجا هم نوشتمش تا تو تاریخ ثبت بشه


پانوشت: اگه ندیدید آیندگان از رو همین نوشته من، جامعه الان ما را تحلیل و بررسی کردن والا...

یعنی در این حد دور اندیشم، باورررر کنید....


غیرتی

سه شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۵ ب.ظ
امشب سر جریانی یکی روم غیرتی شد و بهم گفت مثلن از این جا برو.
البته منم بهش گفتم خودم داشتم میرفتم و رفتم.
اونم تشکر کرد و بعد خواست فضا را عوض کنه.
اولش خندم گرفته بود و یکم ذوق که غیرتی شد، اونم با این سرعت و با این شدت.
اما بعدش نچ، حالمم گرفته شد، چون این کار یکم بعد منو بهم ریخت و خیلی چیزا را بهم یاد اوری کرد.



من همون دوست دارم غریبه خودم روم غیرتی بشه نه کس دیگه والاااااا
غریبه وقتی بیای من میدونم و تو، با این نبودنات بله....
 
لظفا نوشت: میشه برا جور شدن سفر کربلای اربعینمون همراه مامان و حجی دعا کنید، پیلیززززز

چلاندن و بوسه کردنت آرزوست....

چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۴۸ ق.ظ

امروز یه سفر ی روزه ب قم داشتم

جاتون خالی

برگشتنی توی اتوبوس واحد برای عزیمت به خونه حجی

یه پسر 6 ساله اینا،با مامانش سوار شدن

آقا نمیدونید تو دل من چ غوغایی بپا شد

اصلن ناجور، از عشق چلوندن و و بوس کردن این بچه

تپل مپل، سفید، خشکل، بعد شیرین ناجورررر

یعنی حسرتی به دلمان ماند به این گندگی

امشب بود ک به عشق توی ی نگاه ایمان آوردیم

اقااااا الانم یادش میفتم دلم میخواد بچلونمش و بوس سفتش کنم ی چی میگم ی چی میشنوید

تمام عشقمو از طریق چشمم فقط ابراز کردم هعی روزگااارررر


حس خوب

يكشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۲۸ ب.ظ

وقتی یه حس خیلی قشنگو  خوبو تو خواب تجربش میکنی

و تنها تجربتم همین خواب باشه

و وقتی از اون خواب پا میشی

خیلی دلت میگیره برا نبودنش.......

ناجوررررر

به شرطی که....

جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۲۹ ق.ظ

کلانتر میخواست بمونه اینجا، یعنی خونه ما

اجی و شوهر اجی، هی میگفتن نه، بچه بیا بریم خونه

کلانتر نه نمیام میمونم

و هی تهدیدها و تطمیع های مختلف که هیچ کدوم جواب نداد

یهو خود کلانتر پیشنهاد داد......

میام خونه بشرطی که برا خواب مامان بره اون اتاق،من و بابا پیش هم بخوابیم

بعله .......

و این گونه شد که رفت خونشون

برداشت آزاد....

پانوشت: این کلانتر اینا معمولن از هر تعطیلی استفاده میکنن برا موندن خونه ما ولی اون روز ما فرداش کار داشتیم.

Shift+Delete

سه شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۳۰ ب.ظ

یه روزایی هست که دوست داری اتفاقات اون روزا Shift و Delete ش کنی

درست مثل دیروز

اونم وقتی ک فک میکنی قراره خوب باشه ولی بد میشه.

وقتی از قبل یه شبی رو تصور میکنی ک از باشگاه میری خونه خاله و بعد با دخترخالت میای خونه و کیک میپزی و با حجی و مامان برنامه سفر میچینی

بعد میری خونه و خبر میرسه حجی حالش مساعد سفر نیست، ممکن کنسل بشه

کلی نگرانی برا بابا.

کیک اصلن خوب نمیشه

اون ور خطم دوستی بخاطر اینکه سر تو شلوغه، ازت ناراحت میشه

و یه شب که قرار بوده خیلی خوب و پرفکت باشه، موجبات پنچر شدنتو فراهم کنه

دوست داری دقیقن این شبو Shift+Delete  کنی.


پانوشت: خیلی دعا کنید که حال بابا مساعد بشه.

خب که چی، بی خیال

پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۵۸ ق.ظ

وقتی هر چی میای بنویسی تهش این میشه

خب که چی، بی خیال

وقتی کلی دلت گرفته

وقتی لطف های مکررت بشه حق مسلم اطرافیانت

وقتی تو فقط باید درک کنی ولی درک نشی

وقتی، هی باید به روی مبارک خودت نیاری

همشو میای بگی و بنویسی

تهش این میشه

خب که چی، بی خیال

اما خدایا شکرت که هستی والا

پانوشت: حالا نگید تو ک گفتی، نخیرررم اصلن نگفتم بله

مکن ای صبح طلوع

سه شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۲۱ ق.ظ

بودند دیو و دد همه سیراب ومی مکند
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا